نویسنده : Mohammadreza
تاریخ : سه شنبه 2 دی 1393
|
یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند
و مردی را انتخاب کنندکه شوهر آنان باشد .
این مرکز ، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند
خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد .
اما اگر در طبقه ای دری را باز می کردند باید حتما آن مرد را انتخاب می کردند
و اگر به طبقه ی بالاتر می رفتند دیگر اجازه ی برگشت نداشتند
و هرکس فقط یک بار می توانست از این مرکز استفاده کند .
روزی دو دختر که با هم دوست بودند به این مرکز خرید رفتند
تا شوهر مورد نظر خود را پیدا کنند .
در اولین طبقه ، بر روی دری نوشته بود :
این مردان ، شغل و بچه های دوست داشتنی دارند .
دختری که تابلو را خوانده بود گفت :
خوب ، بهتر از کار داشتن یا بچه نداشتن است
ولی دوست دارم ببینیم بالاتری ها چگونه اند ؟
پس به طبقه ی بالایی رفتند ...
در طبقه ی دوم نوشته بود :
این مردان ، شغلی با حقوق زیاد ، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند .
دختر گفت : هوووومممم ... طبقه بالاتر چه جوریه ... ؟
طبقه ی سوم :
این مردان شغلی با حقوق زیاد ، بچه های دوست داشتنی و چهره ی زیبا دارند
و در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند .
دختر : وای ... چقدر وسوسه انگیز ... ولی بریم بالاتر . و دوباره رفتند ...
طبقه ی چهارم :
این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی دارند .
دارای چهره ای زیبا هستند . همچنین در کارهای خانه نیز به شما کمک می کنند
و اهداف عالی در زندگی دارند .
آن دو دختر واقعا به وجد آمده بودند ...
دختر : وای چقدر خوب . پس چه چیزی ممکنه در طبقه ی آخر باشه ؟
پس به طبقه ی پنجم رفتند ...
آنجا نوشته بود :
این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند!
از این که به مرکز ما آمدید متشکریم و روز خوبی را برای شما آرزومندیم !
نظرات شما عزیزان:
ایول چه باحال
:: موضوعات مرتبط: یه فنجون قصه، مرکز خرید شوهر، ،